جز نقش تو در نظر نیامد ما را
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخههای شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمهها و دشتها
خوش به حال دانهها و سبزهها
خوش به حال غنچههای نیمهباز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمیپوشی به کام
باده رنگین نمیبینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که میباید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
با سلام به همه دوستای عزیزم که بهمون سر می زنند و خوشحالمون می کنند.
این اولین عید کوروش عزیزمونه و در اصل من باید عکسای پای سفره هفت سین و عیدشو بذارم ولی چون عکسا تو گوشی خاله ندا مونده باید صبر کنم تا بعد ازش بگیرم. برای این که این فرصتی که الان به دست آوردم رو از دست ندم چند تا از عکسای 7-8 ماهگی پسرمو میذارم. کوروش پریروز رفت تو 9 ماهگی.قربونش برم عزیزمامانو.
بچه شیر کوچولوی من هر از گاهی غرش می کنه و خودی نشون میده
(این عکس ترکیبی یه و فقط مال 8 ماهگی نیست. معلومه دیگه . نه؟ )
اینم عکس کوروش و یگانه خانم دختر سارا جان (برات زاده) که واسه عید دیدنی اومده بودن خونه مون.