کوروشکوروش، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه سن داره

دلنوشته های مامان برای کوروش

4 سالگی

1396/6/25 22:15
نویسنده :
379 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق من. پسر قشنگ و بزرگ من. خیلی وقته اینجا نیومدم و دستی به سر و روش نکشیدم. راستش حسابی درگیر همه چیزم. شما، درسها، خونه و ... . ولی همش با خودم فکر می کنم که اگه بخوام همه شیرینی ها و خوش صحبتی هاتو اینجا بگم هر روز باید بیام و بنویسم. هر روز شگفت زده م می کنی. با حرفای قلمبه سلمبه، نقاشی های عجیب و قشنگ، مثال های بامزه یا تغییر خلاقانه کلمه ها... الان که چهار ساله هستی هم کاملا بزرگ به نظر میای و همه چیز رو خیلی خوب درک می کنی هم یه پسر بچه کوچیکی که نباید انتظارات زیاد ازت داشت. خلاصه یه جایی بین این دو موندیم که بالاخره شما کدومشی؟ امسال که میری پیش 1 با مربی جدیدت خیلی بیشتر از مربی قبلی جور شدی. از همون روز اول ازش خوشت اومد. مهربون و آرومه. همون طور که تو دوست داری. جدیت و لحن بلند هیچ وقت تو رو جذب نمی کنه. عاشق محبتی و هر جا باشه حسش می کنی. به من و تو با هم خیلی خوش می گذره. بازی می کنیم، کارتون هاتو با هم می بینیم و یا داستان های خیالی می سازیم و بازی شون می کنیم. یه وقتایی هم هست که اینقدر درگیر کارام میشم که مجبور میشم یه ساعتایی بذارمت خونه مامان که بتونم کارامو تموم کنم. منتها معمولا ظهر به بعد که شما میای خونه دیگه درس تعطیله. هر بار که نگاهت می کنم خدا رو شکر می کنم به خاطر بودنت. وقتی خوابی میام و کنارت میخوابم و موهاتو بو میکنم. بوی بچه میده هنوز و روی پیشونیت هنوز اون قرمزی نوزادی به شکل خفیف هست. نگاهش که می کنم دلم ضعف میره. اینکه هنوز اینقدر کوچیکی دلم رو می لرزونه. عشق من ازت ممنونم به خاطر بودنت و خدا رو شکر می کنم به خاطر این هدیه بزرگ. دعا می کنم هر کس که مامان نشده این حس رو تجربه کنه که زیباترین حس دنیاست 

 

 

 

 

 

 

 محبتمحبتمحبتمحبت

پسندها (1)

نظرات (0)