تغییرات بدن من
٢٥/٣/٩٢
سلام عزیزم. خوبی مامان جون؟ کم کم دارم واسه دیدنت شمارش معکوس می کنم. البته هفته ها رو... الان توی هفته ٣٢ هستی.
چند شبه بهتر می تونم بخوابم. حدودا یک ماهی بود که خواب درستی نداشتم . شبا نزدیک ٦-٧ بار بیدار می شدم. احساس می کردم که پشت و شکمم در حال کشش و یا گرفتگی یه. دائم از این پهلو به اون پهلو می شدم و درگیر بودم+اینکه با وجود روشن بودن شبانه روزی کولر دائم عرق می ریختم. روزها هم به خاطر بدخوابی شب قبل اعصابم به هم ریخته بود. تا اینکه هادی دریچه کولر رو تغییر داد و جریان باد مستقیم تر شد. خودش هم چند شبه که جاشو پایین تخت میندازه و کل تخت رو در اختیار من گذاشته که به اصطلاح راحت باشم. میگه واسه این پهلو به اون پهلو شدن جای بیشتری باید داشته باشی. فکر نمی کردم جواب بده ولی چند شبه که خداروشکر خیلی راحت خوابیدم. هادی خیلی به فکره همه جوره مراقبمه که مشکلی پیش نیاد . از کنترل کردن داروهایی که باید بخورم گرفته تا غدقن کردن رانندگی! این مورد آخر رو دیگه تو کتم نمی رفت. ولی دیدم واقعا راضی نیست و حتی برای یه کار کوچولویی که دارم از خواب و استراحت و کارش می زنه و باهام میاد تا من رانندگی نکنم. میگه از استرسش گذشته اگه یه ترمز بد بگیری خدای نکرده فرمون ماشین فرو میره تو شکمت!!! این بود که فعلا رانندگی رو بی خیال شدم. هر چند اگه اصرار می کردم قبول می کرد ولی ترجیح دادم نگرانش نکنم.
هر چقدر تلاش کردم با استفاده از انواع کرم ها و روغن زیتون و ... جلوی ترک خوردن پوستمو بگیرم نشد که نشد. الان دیگه شکم و پاهام و پهلوهام پر از ترک های ریز و درشته. دیگه بیشتر از این نمی تونست کش بیاد. ولی خوب هنوز ٨ هفته دیگه مونده و مطمئنا بیش از اینها پوستم کشیده میشه. کوروش عزیزم هنوز باید ٢ کیلو دیگه اضافه کنه... دیگه برام مهم نیست که چقدر ترک بخورم. مهم اینه که کوروش سالم و به موقع با وزن خیلی خوب به دنیا بیاد. می دونم که خدا خیلی به من لطف داشته که راحت و بی دردسر و با یه بارداری خوب صاحب یه پسر ناز شدم. واسه همین اهمیتی نمیدم...